معامله، به معنای خرید و فروش یک ابزار مالی است. اگر بتوانید به درستی در این بازار فعالیت کنید، استفاده از نوسانات کوچک قیمت میتواند سودآور باشد. با این حال، این موضوع میتواند برای تازهکاران یا افرادی که استراتژی مناسبی ندارند، خطرناک باشد. معاملهگری و مدیریت ریسک در بورس، با تدوین یک استراتژی معاملاتی، کار چندان پیچیدهای نیست. استراتژیهای معاملاتی به مجموعهای از فعالیتها گفته میشود که با تفکر و تحلیل ایجاد شدهاند و مسیر آینده شما در بازار را تعیین میکنند. هنگامی که استراتژی بورسی خود را به درستی طراحی کرده باشید، مدیریت ریسک و سرمایهگذاری سادهتر خواهد بود و برای هر تغییر و تحولی در بازار آماده خواهید بود. در واقع، استراتژی نوعی آمادگی برای حرکت هدفمند در چهارچوب بازار است. استراتژی معاملاتي نقشهای دقیق از قوانین، رویکردها و فعالیتهای تصمیمگیری مالی سرمایهگذاران است که با اجرای مدون آن، میتوانید از ابتدا تا انتهای فرایند سرمایهگذاری خود راهنمایی کنید. طراحی و پیادهسازی اصولی استراتژی معاملاتی باعث میشود که برنامهای جامع برای خرید، نگهداری و فروش داراییها داشته باشید. این به شما کمک میکند که با در نظر گرفتن ریسک و بازده مورد انتظار، تصمیمات آگاهانهای درباره معاملات و سرمایهگذاری خود بگیرید.
برای کار در بازارهای مالی، مانند بازار ارز دیجیتال، اهمیت استراتژی معاملاتي برای همه، از تریدر حرفهای تا سرمایهگذار تازهکار، یکسان است؛ بدون آن، شکست حتمی است. در واقع، برای ماندن در بازارهای مالی، نیاز به برنامهریزی دقیق و استراتژي معاملاتی است. معاملهگر باید قبل از هر چیز بداند کی وارد معامله شود، کی خارج شود، چه حجمی را درگیر کند، و از چه ابزارهایی برای تعیین نقاط ورود و خروج استفاده کند. این برنامهریزیها از رفتار احساسی در بازار جلوگیری میکند و به پیروزی سرمایهگذاران در بازارهای مالی کمک میکند.
استراتژیهای معاملاتی مجموعهای از قوانین و تدابیر هستند که معاملهگران در شرایط بحرانی بازارهای مالی از آنها استفاده میکنند. این استراتژیها کمک میکنند تا در شرایط دشوار، معاملهگر تحت استرس قرار نگیرد و بتواند با آرامش روند معامله را انجام دهد. بسیاری از معاملهگران تازهکار احساسات خود را در روند معامله به میان میآورند، که میتواند منجر به ضررهای سنگین شود. اما با برنامههای دقیق، معاملهگران به احساسات ناپایدار توجه نمیکنند و تنها به هدف و مسیر خود میپردازند. داشتن یک برنامه حساب شده دارای مزایای زیر است:
۱- استفاده از یک استراتژی جامع و مناسب، به شدت به ایجاد نظم در فرایند معاملهگری کمک میکند. با طراحی و اجرای دقیق برنامه معاملاتی، شما میتوانید یک نقشه راه دقیق و معتبر برای انجام سرمایهگذاریهای خود تدوین کنید.
۲- یکی از مزایای برجسته استراتژیهای معاملاتی، ارائه یک چارچوب کامل برای مدیریت و کنترل ریسکهای ممکن در معاملات است. با بهرهگیری از استراتژیهای معاملاتی مبتنی بر اصول، میتوانید از وقوع خسارات غیرمنتظره به سرمایه خود جلوگیری کنید. تعیین قواعد دقیق مربوط به اندازه سرمایه در هر معامله، حداکثر سود و حداقل ضرر، نقش مهمی در حفاظت از سرمایه دارد.
۳- استفاده از یک استراتژی مناسب در معاملات، به شما کمک میکند تا بهرهوری بیشتری از زمان خود داشته باشید. با انجام معاملات بر اساس قوانین مشخص و پیشتعیینشده، نیازی به صرف زمان بیشتر برای نظارت بر بازار و جستجوی فرصتهای معاملاتی نخواهید داشت.
۴- ارزیابی عملکرد معاملاتی از طریق تعیین اهداف قابل اندازهگیری، به شما این امکان را میدهد که یک معیار مشخص برای ارزیابی عملکرد خود قرار دهید. با این رویکرد، قادر خواهید بود با دقت و سرعت بیشتری، به ارزیابی کارآمدی استراتژی معاملاتی خود بپردازید و با شناسایی نقاط قوت و ضعف در معاملات گذشته و بهبود استراتژی خود، احتمال موفقیت خود را افزایش دهید.
۵- استراتژیها میتوانند به معاملهگران راههای موفقیتآمیز خرید و فروش را نشان دهند.
۶- با استفاده از استراتژی معاملاتي، معاملهگران میتوانند با دیدگاهی وسیعتر دنیای ارزهای دیجیتال را بررسی کنند.
۷- با داشتن استراتژي معاملاتی مناسب، معاملهگران میتوانند تحلیل دقیقتری از معامله مورد نظر انجام دهند.
۱- تخمین میزان ریسک
ویژگیهای شخصیتی معاملهگران و سرمایهگذاران به طور منحصر به فرد و متمایز، نقش بسیار مهمی در انتخاب استراتژی مناسب برای آنها ایفا میکند. امکان پذیرش شما از ریسکهای معاملاتی، یکی از عوامل تصمیمگیری مهم در این زمینه است. بنابراین، لازم است هنگام تدوین استراتژي معاملاتی، شناخت عمیقی از ویژگیهای شخصیتی خود داشته باشید. سپس، با توجه به سطح ریسکپذیری خود، مواردی مانند حوزه فعالیت، دوره زمانی معاملات، روش تحلیلی و نسبت ریسک به پاداش (Risk/Reward) را تنظیم کنید. به عنوان مثال، ممکن است تصمیم به انجام معاملات روزانه در بازار سهام بگیرید. از اندیکاتورها و ابزارهای تکنیکال برای تشخیص روند قیمتی و یافتن نقاط مناسب ورود و خروج استفاده کنید. در حالی که فرد دیگری که ریسکپذیری کمتری دارد، ممکن است استراتژی معاملاتی خود را بر اساس هج کردن و مدیریت ریسک پایهگذاری کند.
۲- تعیین افق زمانی معاملهگری
هر معاملهگر با توجه به ترجیحات فردی و بازدهی مورد انتظار، یک بازه زمانی مشخص برای آغاز و پایان معاملات خود در نظر میگیرد. برای مثال، ممکن است فردی با توجه به روحیه معاملهگری خود، به نوسانگیری و معاملات اسکالپینگ را در تایمفریمهای چند دقیقهای یا چند ساعته انجام دهد، در حالی که فرد دیگری ممکن است بازه زمانی بلندتری برای معاملات خود انتخاب کند و به معاملات روزانه یا هفتگی مشغول شود، تا با استفاده از تحلیلهای بنیادی و تکنیکال، به سوددهی پایدار دست یابد. در مقابل، فرد دیگری ممکن است زمان کافی برای انجام معاملات متعدد نداشته باشد یا بخواهد از هیجان و ریسکهای معاملات کوتاهمدت دوری کند. در چنین شرایطی، انتخاب معاملات بلندمدت در تایمفریمهای روزانه یا هفتگی برای این فرد مناسبتر خواهد بود.
۳- انتخاب روش تحلیل دارایی و دریافت سیگنال معامله
برای دستیابی به بازدهی مطلوب در فرآیند معاملهگری، باید داراییها را در زمان مناسب خریداری کرده و پس از افزایش قیمت، به فروش برسانید. با تعیین یک روش تحلیلی دقیق و ایجاد دستورالعملهای مشخص برای ورود به معامله و خروج از آن، میتوانید بهینهترین بهرهبرداری را از فرصتهای معاملاتی داشته باشید. این کار به شما امکان میدهد که با اطمینان بیشتری به بازار وارد شده و از نوسانات قیمتی سود ببرید. روش تحلیل یکی از اجزای اصلی یک استراتژی معاملاتی محسوب میشود. انتخاب ابزارهای مناسب، الگوها یا دادههای کلیدی که به شناسایی زمان مناسب برای خرید و فروش داراییها کمک میکنند، نقش مهمی در افزایش احتمال موفقیت شما خواهد داشت. همچنین، پیروی از قوانین مشخص برای انجام معاملات، از سردرگمی شما در بازار جلوگیری میکند. با اعمال یک مجموعه دقیق از قواعد تحلیلی و معاملهگری، معاملات شما به نظم بیشتری رسیده و از تصمیمات احساسی دور خواهید شد.
۴- بک تست (Back-Test) و فوروارد تست (Forward-Test)
در دنیای پویای معاملات، گزینش استراتژی معاملاتی کارآمد، کلید دستیابی به سودآوری است. برای این منظور، ضروری است عملکرد و کارایی استراتژیهای مدنظر را به طور دقیق بررسی و تحلیل کنیم. در این راستا، بک تست و فوروارد تست به عنوان دو ابزار ارزشمند، به شما در سنجش و ارزیابی دقیق استراتژیها یاری میرسانند. با این حال، اینکه یک استراتژي معاملاتی در گذشته نتیجههای خوبی داشته، تضمینی برای تداوم آن در آینده نیست. بنابراین، ضروری است که برای مدتی، عملکرد آن را در شرایط بازار فعلی نیز ارزیابی کنید. این فرآیند، که به آن فوروارد تست (Forward-Test) گفته میشود، شامل بررسی عملکرد استراتژی در مقابل دادههای بازار در زمان حال و آینده است.
۵- تحلیل نتایج
در مرحله آخر، لازم است که عملکرد معاملاتی خود را در طول دورههای زمانی مشخص برای تجزیه و تحلیل انتخاب کنید. یکی از روشهای اصلی و مرسوم برای انجام این کار، ایجاد یک دفترچه یا ژورنال معاملاتی کامل است. در این روش، تمامی جزئیات معاملاتی خود، از جمله نام سهم، حجم معامله، زمان ورود و خروج از معامله، استراتژی مورد استفاده، نسبت ریسک به پاداش، و نتیجه موفقیت آمیز یا ناموفق معامله را ثبت نمایید. مداومت در رصد معاملات و بازخوردگیری از نتایج آنها میتواند کمک کند تا نقاط ضعف و نقطههای قوت استراتژي معاملاتی شما را به نمایش درآورد. به این ترتیب، شما قادر خواهید بود تا با سرعت بیشتر و در زمان کوتاهتر، استراتژی معاملاتي خود را بهبود بخشید و عملکرد خود را بهتر کنید.
استراتژیهای معاملاتی بسیار متنوع هستند و بسته به شرایط بازار، هدف سرمایهگذار، سبک معاملهگری و سایر عوامل متفاوتند. معاملهگران معمولاً با تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی به خرید و فروش سهام میپردازند و نمیتوان گفت کدام یک بر دیگری برتری دارد، زیرا هر سرمایهگذار با توجه به استراتژی خود میتواند به سود مناسبی دست یابد. معاملهگرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، استراتژیهای خود را به طور کلی در چهار دسته معاملات روزانه، نوسانگیری، موقعیت و اسکالپینگ طراحی میکنند. معاملهگران بر اساس ترجیحات شخصی خود از گونههای گوناگون استراتژی معاملاتي بهره میبرند. هر استراتژی معاملاتی بر پایه ابزارها و سبکهای تحلیلی خاصی طراحی شده است. زمانی که از استفاده از استراتژی معاملاتي صحبت میشود، اولین تصویری که به ذهن میرسد مربوط به استفاده از ابزارها و الگوهای تحلیل تکنیکی است. با این حال، از روشهای تحلیلی و ابزارهای مالی دیگر نیز برای تدوین استراتژیهای معاملاتی استفاده میشود. تعداد زیادی از معاملهگران معاملات خود را بر اساس تحلیل بنیادی سهام و در بازههای زمانی متوسط و بلند مدت انجام میدهند. همچنین گروه دیگری از افراد، از استفاده از استراتژیهای پیشرفته که بر پایه ابزارهای مشتق ساخته شدهاند، برای معامله استفاده میکنند.
۱- کندل استيک
یکی از استراتژیهای معاملاتی شایع، شناسایی الگوهای کندل و استفاده از الگوهای شمعی در تحلیل و معامله با داراییهاست. نمودار شمعی، یا کندل استیک، تغییرات قیمت را در یک بازه زمانی مشخص به نمایش میگذارد. با قرار دادن کندلها کنار هم، الگوهایی تشکیل میشوند که هر کدام نشاندهنده احتمال رفتار خاصی از قیمت هستند. در استراتژی معاملاتی مبتنی بر کندل استیک، شما از الگوهایی مثل چکش، هارامی، مارابوزو، ستاره ثاقب، سه ستاره صعودی، ستاره صبحگاهی و غیره برای دریافت تاییدیههای لازم برای ورود و خروج از معامله استفاده میکنید. به عنوان مثال، در الگوی پوشا (Engulfing)، معاملهگران به کندلهای قدرتمندی توجه میکنند که با بدنه نسبتا بزرگ، تمام دامنه تغییرات قیمتی کندل قبلی را پوشش میدهند. وقتی این رویداد در پایان یک روند قیمتی رخ میدهد، احتمال برگشتن روند افزایش مییابد. پس از تشکیل این الگو و دریافت تاییدیههای لازم در استراتژي معاملاتی، میتوانید موقعیت معاملاتی جدید را اتخاذ کنید.
۲- استفاده از اندیکاتور
بسیاری از افراد استراتژی معاملاتي خود را بر اساس استفاده از اندیکاتورها طراحی میکنند. اندیکاتورها از فرمولها و توابع ریاضی گوناگون تشکیل شده و ارتباطات بین تغییرات قیمت، حجم، زمان یا سایر عناصر را به تصویر میکشند. از کاربردهای اصلی اندیکاتورها میتوان به دریافت سیگنالهای ورود و خروج، شناسایی روندها، بررسی حالتهای عاطفی معاملهگران و شناخت نواحی حمایتی و مقاومتی اشاره کرد. در این گونه استراتژیهای معاملاتی، معاملهگران از اندیکاتورهایی مثل MACD، RSI، ایچیموکو، باند بولینگر و غیره برای شناسایی زمان مناسب خرید و فروش استفاده میکنند. سپس، با توجه به اصول مدیریت سرمایه، وارد موقعیت معاملاتی مورد نظر میشوند. همچنین گروهی دیگر از افراد استراتژي معاملاتی خود را بر اساس استفاده همزمان از چند اندیکاتور یا ترکیب اندیکاتورها و سایر ابزارهای تکنیکال تنظیم میکنند. به طور مثال، در استراتژی که بر اساس اندیکاتور MACD بنا شده است، از اندیکاتورهای دیگری از قبیل TRIX، میانگینهای متحرک، MFI و غیره برای تایید معاملات استفاده میگردد. در استراتژی واگرایی، تحلیلگران سعی در پیشبینی ادامه یا بازگشت روند بر اساس رفتار متضاد قیمت و اندیکاتور دارند. به طور کلی، واگراییها در دو دسته معمولی و مخفی تقسیم میشوند. هر دسته از این واگراییها در نمودار قیمتی، میتواند در دو حالت مثبت و منفی ظاهر شود.
واگراییهای معمولی در انتهای یک روند قیمتی شکل میگیرند و به عنوان نشانهای از بازگشت قیمت در نظر گرفته میشوند. برخلاف واگراییهای معمولی، واگراییهای مخفی در وسط یک روند ظاهر میشوند و میتوانند دلالت بر ادامه یا تضعیف آن روند داشته باشند. در این استراتژي معاملاتی، ابتدا با استفاده از تشخیص سقفها و کفها و خطوط روند، روندهای اصلی را شناسایی میکنیم. سپس، با استفاده از اندیکاتورهایی مانند MACD، RSI یا Stochastic، حرکت متضاد بین اندیکاتور و قیمت را شناسایی میکنیم.
۳- استراتژی پرایس اکشن
تحلیل پرایس اکشن یکی از روشهای پرکاربرد در بررسی و خواندن نمودارهای خام قیمتی بدون استفاده از اندیکاتورهاست. در این روش، تحلیلگران الگوهای قیمتی گذشته را برای پیشبینی رفتار احتمالی قیمت در آینده مورد بررسی قرار میدهند. به طور کلی، پرایس اکشن در سه سبک اصلی کلاسیک، عرضه و تقاضا و اسمارت مانی (پول هوشمند) به کار میرود. در پرایس اکشن کلاسیک، از الگوهای شمعی و خطوط حمایت و مقاومت برای شناسایی حرکات احتمالی قیمت استفاده میشود. سبک عرضه و تقاضا بر این اصل استوار است که در نمودار، قیمت عنصری افقی است. بنابراین، تعیین رفتار احتمالی قیمت با خطوط مورب امکانپذیر نیست. در این سبک پرایس اکشن، سطوح حمایت و مقاومت نقش مهمی ایفا میکنند. روش دیگر پیشرفته و بهروز در تحلیل پرایس اکشن، به سبک اسمارت مانی یا پول هوشمند است. تمرکز اصلی این سبک بر شناسایی سفارشهای سنگین و مؤثر بر روند قیمت است. در اصل، تحلیلگران با استفاده از سبک پرایس اکشن، کوشش میکنند نواحی قیمتی را که احتمال بیشتری برای وجود سفارشهای سنگین و تکمیلنشده دارند، شناسایی کنند. سپس، با رسیدن قیمت به این نواحی، معامله مورد نظر را انجام میدهند. با بهرهگیری از استراتژی پرایس اکشن، میتوانید یک نقشه راه دقیق و منظم برای فرایند معاملاتی خود تهیه کنید. استفاده از گوناگون ابزاری که گاهی نتایج متناقض را نشان میدهند و باعث شلوغی بصری در نمودار میشوند، میتواند منجر به سردرگمی شود. این استراتژي معاملاتی با توجه به سادگی در بررسی نمودار قیمتی، به بهینهسازی نتایج معاملاتی شما کمک میکند.
استراتژیهای پرایس اکشن در سه دسته زیر تعریف میشوند:
مبتنی بر الگوهای شمعی
در این استراتژی، الگوهای شمعی و رفتار قیمت در چند کاندل متوالی مورد بررسی قرار میگیرند تا سناریوهای احتمالی برای تغییرات آتی قیمت را شناسایی کنند. الگوهایی مانند پینبار، اینساید بار، اوتساید بار و سقف و کف دوقلو از جمله الگوهای پرکاربرد در این استراتژی پرایس اکشن هستند.
پرایس اکشن مبتنی بر روند
در این استراتژی، خطوط روند و کانالهای قیمتی به عنوان ابزارهای اصلی در معامله استفاده میشوند. با استفاده از این ابزارها، در استراتژی پرایس اکشن مبتنی بر روند، نقاط ورود و خروج مناسب را شناسایی میکنیم.
پرایس اکشن بر اساس سطوح عرضه و تقاضا
در این استراتژی، سهم مورد نظر را در مناطق تقاضا، جایی که تمایل بیشتری به خرید وجود دارد، خریداری میکنیم. همچنین، در مناطق عرضه که حجم بیشتری از فروش مشاهده میشود، سهم خود را به فروش میرسانیم. به طور کلی، دو شیوه اصلی برای معامله بر اساس سطوح عرضه و تقاضا وجود دارد. در شیوه اول، هنگام تشکیل رنجهای قیمتی، میتوانیم سهم را در کف رنج خریداری کنیم و در سقف آن فروش دهیم. در شیوه دوم، منتظر شکست قابل قبول نواحی عرضه یا تقاضا میمانیم و پس از دریافت تاییدیههای مورد نیاز، در جهت شکست معامله میکنیم.
۴- ابزار مشتقه
اوراق مشتقه به اوراق بهاداری اطلاق میشود که تغییرات ارزش آنها به تغییرات ارزش یک یا چندین دارایی وابسته و مرتبط با آنهاست. این ابزارهای مشتقه در کسب سود از طریق خرید و فروش، پوشش ریسک و استفاده از فرصتهای آربیتراژ مورد استفاده قرار میگیرند. در بازارهای مالی، از میان ابزارهای مشتقه، قراردادهای آتی (Futures) و اختیار معامله (Option) بیشترین توجه را از سوی فعالان بازار سرمایه میکنند. در قرارداد آتی، دو طرف برای مبادله دارایی پایه در تاریخ معین در آینده توافق مینمایند. در حالی که در قرارداد اختیار معامله، خریدار با پرداخت مبلغی به عنوان پریمیوم، حق اعمال قرارداد و مبادله دارایی پایه را در تاریخ سررسید از فروشنده میگیرد.
در این استراتژی معاملاتی، شما قادر به معامله ابزارهای مشتقه در قیمتهای مختلف هستید و از تفاوت بین قیمت خرید و فروش آنها سود میکنید. به عنوان مثال از استراتژیها در قرارداد اختیار معامله، میتوان به استراتژی استرادل اشاره کرد. این استراتژی به دو دسته استرادل خرید و استرادل فروش تقسیم میشود. در استراتژي معاملاتی استرادل خرید، شما میتوانید همزمان قرارداد اختیار خرید و اختیار فروش یک دارایی را با سررسید و قیمت اعمال یکسان خریداری کنید. اگر در زمان سررسید، قیمت نوسان شدیدی داشته باشد، یکی از قراردادها ممکن است زیانی به اندازه مبلغ پریمیوم را برای شما ایجاد کند. در عوض، قرارداد دیگر میتواند بازدهی قابل توجه ای را به شما ارائه دهد و زیان را پوشش دهد.
باید توجه داشت که این استراتژی برای زمانی است که انتظار نوسانات شدید قیمتی در بازه زمانی تا سررسید وجود دارد. اگر در آن مدت، قیمت سهم نزدیک به قیمت اعمال باشد، شما با ریسک قابل توجهی مواجه خواهید شد.
۵- استراتژی همگرایی
همگرایی به مفهوم کاهش اختلاف بین قیمت یک دارایی و قیمت همان دارایی در زمان یا شرایط متفاوت اشاره دارد. این موضوع در مواقعی اهمیت مییابد که بین قیمت معامله یک دارایی و ارزش واقعی آن یا بین قیمت معامله نقدی و قیمت آتی اختلافی وجود دارد. در این استراتژی، ما سعی در به دست آوردن سود از این اختلاف قیمت داریم. استراتژی معاملاتی همگرایی، چارچوب، ابزارها و روش انجام معاملات را برای استفاده از فرصتهای معاملاتی که از اختلاف قیمت بوجود میآیند، تعیین میکند. در ادامه، با دو استراتژی اصلی همگرایی آشنا خواهید شد.
استراتژی همگرایی بنیادی
در استراتژی همگرایی بنیادی، معاملهگران ارزش ذاتی سهام یک شرکت را با استفاده از تحلیل بنیادی و روشهای ارزشگذاری مختلف تعیین میکنند. آنها سپس برای یافتن فرصتهایی که ارزش ذاتی سهم از قیمت بازار آن بیشتر باشد ، جستجو میکنند. در این موقعیتها، سهم را با دیدگاه میانمدت یا بلندمدت خریداری میکنند و منتظر نزدیکشدن قیمت بازار به ارزش ذاتی میمانند.
استراتژی همگرایی
در استراتژی همگرایی تا سررسید، ابزارهای مشتقه به عنوان ابزارهای اصلی برای معامله استفاده میشوند. این استراتژی بر فرصتهایی تمرکز دارد که بین قیمت نقدی و قیمت قرارداد آتی یا اختیار معامله یک دارایی اختلافی وجود دارد. برای معامله بر اساس این استراتژی، لازم است پس از خرید یک دارایی، همزمان موقعیت فروش قرارداد آتی یا اختیار آن را اتخاذ کنید. در این شرایط، انتظار میرود که تا زمان سررسید قرارداد مشتقه، این دو قیمت به هم نزدیک شوند.
۶- استراتژی هجینگ
سرمایهگذاری نه تنها فرصتهای مناسب برای کسب بازدهی را ارائه میدهد، بلکه ممکن است ریسکهایی را هم به همراه داشته باشد. محافظت در برابر زیانهای بیش از حد یا خطر از دست دادن سرمایه، از دلایلی است که فعالان بازارهای مالی را به مدیریت ریسک معاملات خود تشویق میکند. هجینگ (Hedging) به مجموعه فعالیتهایی اطلاق میشود که در راستای محافظت از ریسکهای سرمایهگذاری با استفاده از ابزارهای مالی مختلف انجام میشود. در این استراتژی، معاملهگران و سرمایهگذاران به دنبال روشها و ابزارهایی هستند که بتوانند ریسکهای احتمالی را تا حد ممکن کاهش دهند. به طور کلی، در این استراتژی از دو روش اصلی برای پوشش ریسک استفاده میشود:
استفاده از ابزارهای مشتقه
در این روش، پس از خرید یک دارایی، میتوانید موقعیت فروش اوراق مشتقه آن را اتخاذ کنید. به طور مثال، بعد از خرید سهم، میتوانید همزمان قرارداد اختیار فروش آن سهم را نیز خریداری کنید. اگر قیمت سهم بر خلاف انتظارات شما کاهش یابد، بازدهی حاصل از قرارداد اختیار فروش میتواند بخشی از زیان شما را جبران کند.
تنوع در سبد خرید
در بازارهای مالی، ریسک به دو دسته ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک تقسیم میشود. ریسک سیستماتیک، یا غیرقابل حذف، به آن دسته از ریسکها اطلاق میشود که بر کل بازار تاثیر میگذارند و به یک سهم یا صنعت خاص مربوط نیستند. در مقابل، ریسک غیرسیستماتیک مربوط به یک صنعت یا سهم خاص است و ریسک کلی نیست. برخلاف ریسک سیستماتیک، حذف یا کاهش ریسک غیرسیستماتیک امکانپذیر است. روش اصلی برای پوشش این ریسکها، متنوعسازی سرمایهگذاری است. با متنوعسازی، اگر یک دارایی با ریسک مواجه شود و ارزشش کاهش یابد، سرمایه شما از خطر شدید محافظت خواهد شد.
۷- استراتژی هولدینگ
هولد کردن ارز دیجیتال به معنای نگه داشتن دارایی برای مدت طولانی است. در این استراتژی، معاملهگران هدف بلند مدتی برای سرمایهگذاری خود دارند. این افراد با تغییرات ناگهانی بازار ارزهای دیجیتال واکنش نشان نمیدهند و معاملههای خرید و فروش را انجام نمیدهند.فردی که از این استراتژی استفاده میکند به عنوان هولدر شناخته میشود. استراتژی هولد کردن ارزهای دیجیتال، که برای سرمایهگذاری بلندمدت طراحی شده است، مزایا و معایبی دارد. مزایای این استراتژی در کاهش ریسک در صورت هوشمندانه عمل کردن و عدم تحتتأثیر قرارگرفتن از تنشهای بازار است. در مقابل، معایب آن در محدودیت در دستیابی به سود بالا و چالشهای نقدشوندگی سرمایه بالایی قرار دارد. برای کسانی که به سود در بازههای بلندمدت میاندیشند، این برنامه مناسب است. قوانین این استراتژی شامل عدم فروش ارزها برای کسب سود در بلندمدت، افزایش سرمایه هنگام کاهش قیمت، عدم توجه به اخبار منفی، استفاده از کیف پولهای سختافزاری برای نگهداری، تشویق دیگران به هولد کردن، بینگرانی از رشد ارزهای دیگر، و جلوگیری از وسوسههای خرید و فروش با حداقل ریسک است.
۸- استراتژی معاملات روزانه ارز دیجیتال
استراتژی معاملات روزانه ارز دیجیتال، Day Trading، برنامهای اصلی برای معاملهگران است. در این روش، معاملهگر موقعیت را برای مدت کوتاه، یک یا چند روز، باز نگه میدارد. این استراتژی برای کسانی که در معاملات ارز دیجیتال اهداف کوتاه مدت دارند، مناسب است. استراتژی معاملاتی روزانه به معاملهگر کمک میکند تا از تغییرات کوچک در بازار ارزهای دیجیتال سود ببرد. افراد برای رسیدن به سود در بازه زمانی کوتاه، به شدت به دنبال اخبار مربوط به حوزه مورد نظر خود، از جمله اخبار سیاسی و اقتصادی، هستند. معاملهگران باید ارزهایی را خرید و فروش کنند که همواره نوسانات بالایی دارند. همچنین، معاملهگران باید تحولاتی را که در شرکتهای بزرگ، به ویژه شرکتهای مالی، رخ میدهند، با دقت زیر نظر داشته باشند. هر تغییری در این زمینه میتواند منجر به سودهای روزانه و بزرگی برای معاملهگر شود.
برای موفقیت در استراتژی معاملات روزانه، معاملهگر باید دانش لازم را در مورد معاملات ارز دیجیتال داشته باشد. معمولاً، برخی از معاملهگران از تحلیل تکنیکال و فاندامنتال برای این نوع استراتژی استفاده میکنند. این افراد فقط بخشی از داراییهای خود را برای این روش معاملاتی به کار میگیرند، به دلیل احتمال ریسک و از دست دادن آنها. در این استراتژی، معاملهگران از روشهایی مانند نوسانگیری، آربیتراژ، و ترید مبتنی بر اخبار استفاده میکنند.
با این که معاملهگران میتوانند از گونههای گوناگون برای خرید و فروش ارزهای دیجیتال استفاده کنند و این استراتژی، به دلیل بستن معاملات به صورت روزانه، از خطرات سرمایهگذاری بلندمدت مصون است. اما برای طراحی استراتژی روزانه، نیاز به اختصاص زمان زیاد و مواجه شدن با چالشهایی وجود دارد و لازم است که معاملهگر در تحلیل تکنیکال کاملا ماهر باشد. همچنین نیاز به همیشه آموختن و به روز رسانی اخبار وجود دارد، که منجر به استرس و فشار روحی میشود. برای معاملات روزانه در بازار ارزهای دیجیتال، شما میتوانید از صرافیهای متعددی استفاده کنید. اما برای جلوگیری از گیج کردن، میتوانید به صرافیهایی مانند Binance, Kraken, Kucoin, و Coinbase اعتماد کنید.
۹- استراتژی آربیتراژ
استراتژی آربیتراژ در معاملات ارز دیجیتال یک روش قدیمی است که به معاملهگر امکان دارد از اختلاف قیمت یک دارایی برای کسب سود استفاده کند. این استراتژی به معاملهگر کمک میکند تا با ریسک کمتر، سود بیشتری کسب کند. در این روش، معاملهگر میتواند ارز دیجیتالی را از یک صرافی با قیمت کمتر خریداری نماید و سپس آن را در صرافی دیگری با قیمت بالاتر بفروشد، به این ترتیب سود خود را تضمین میکند. استراتژی آربیتراژ در معاملات ارز دیجیتال یک برنامه کوتاه مدت است که برای کسانی که دوست دارند با کمترین ریسک و استرس معامله کنند، مناسب است. این استراتژی برای افرادی که با تحلیلهایی مانند تکنیکال آشنا نیستند، نیز جالب است. آربیتراژ گونههای مختلفی دارد:
- معامله بین صرافیهای متعدد: معاملهگر ارز را از یک صرافی با قیمت کمتر میخرد و در صرافی دیگر با قیمت بالاتر میفروشد.
- معامله مکانی: در این روش، معاملهگر در کشورهای مختلف ارزهای خود را خرید و فروش میکند.
- معامله مثلثی: این استراتژی بر مبنای جابهجایی وجوه بین چند ارز دیجیتال در یک صرافی برای کسب سود است.
- آربیتراژ در صرافیهای غیرمتمرکز: معاملهگر از تبدیل ارز در صرافیهای غیرمتمرکز به صرافیهای متمرکز برای کسب سود استفاده میکند.
- استراتژی آماری: برای افزایش سود، معاملهگران از روشهای آماری و محاسباتی خاص استفاده میکنند.
برای بیان مزایای استراتژی آربیتراژ در معاملات ارز دیجیتال، میتوان به ریسک کم، عدم نیاز به تحلیل پیچیده، و امکان استفاده از استراتژیهای قیمتگذاری برای کاهش ریسک سرمایهگذاری اشاره کرد. اما به دلیل ریسک کم، سود حاصل از آربیتراژ معمولاً کمتر است. همچنین کارمزدهای مربوط به خرید و فروش در صرافیهای متعدد میتوانند برای معاملهگر هزینهبرار باشند. علاوه بر این به خاطر انتقال دارایی بین صرافیها و استفاده از کیف پولهای آنها، احتمال هک کیف پول صرافیها وجود دارد.
۱۰- استراتژی معاملات نوسانی (Swing trading)
استراتژی معاملات نوسانی، یا سوئینگ تریدینگ، یک برنامه برای معامله ارز دیجیتال است که برای تازهواردهای این بازار مناسب است. این استراتژی ترکیبی از معاملات کوتاه مدت و بلندمدت است. در این روش، معاملهگران از نوسانات قیمت ارزهای دیجیتال برای کسب سود در بازههای زمانی کوتاه یا متوسط بهره میبرند. برای موفقیت در سوئینگ تریدینگ، معاملهگران باید از تحلیل تکنیکال استفاده کنند، و همچنین میتوانند از تحلیل فاندامنتال نیز بهره ببرند. برنامه معاملات نوسانی به عنوان یک استراتژی معامله ارز دیجیتال، زمان کمتری نسبت به معاملات روزانه میگیرد. با استفاده از تحلیل تکنیکال، معاملهگران قادر به شناسایی بهترین فرصتها برای انجام معامله هستند. علاوه بر آن، زمانی که برای تحلیل بازار و انجام ترید صرف میشود، نسبتاً کمتر است. معایب برنامه معاملات نوسانی در ارز دیجیتال شامل کارمزدهای بالا، نوسانات ناگهانی در پایان هفته کاری، و تغییرات ناگهانی بازار به ضرر معاملهگران است. استراتژی خرید پلهای یا Dollar Cost Averaging، یکی از برنامههای اصلی برای مدیریت سرمایه است.
این استراتژی بر اساس این اصل است که معاملهگران نباید تمام خرید و فروش خود را در یک مرحله انجام دهند، بلکه باید به شکل پلهای و مرحلهبهمرحله اقدام کنند. این روش کمک میکند تا معاملهگر از کمترین ضررهای ممکن برخوردار شود. این برنامه سرمایهگذاری بلندمدتی است که معاملهگر در آن سرمایه خود را به بخشهای متعدد تقسیم میکند. سپس، به شکل آرام و پلهای، در زمانهای مشخص، این بخشها را معامله میکند. معاملهگر تنها روی یک ارز، از سرمایه تقسیم شده استفاده میکند. استراتژی معاملاتی پلهای همچون یک سرمایهگذاری هوشمند و همچنین پساندازی عمل میکند.
این روش نقشی اساسی در خنثی کردن نوسانات قیمتی در بازار ارز دیجیتال دارد. به عنوان یکی از کمخطرترین برنامههای معاملاتی شناخته میشود. به دلیل عدم نیاز به تحلیلهای خاص، این استراتژی آسان و کمنگرانکننده است. زمان خرید و فروش از قبل در این برنامه مشخص است. همچنین، خرید پلهای برای تازهواردهای بازار مناسب است. استراتژي معاملاتی پلکانی ممکن است منجر به از دست دادن برخی از سود حاصل از افزایش قیمتها شود. این روش ممکن است معاملهگران را وسوسه کند تا در زمانهای غیر از آنچه مشخص شده است، ترید انجام دهند. با این حال، این استراتژی ریسک سرمایهگذاری را از بین نمیبرد، بلکه تنها آن را کاهش میدهد.
۱۱- استراتژی معاملاتی اسکالپینگ (Scalping)
اسکالپینگ به عنوان یکی از سادهترین برنامههای معاملاتی کوتاهمدت شناخته میشود. کسی که از این استراتژی استفاده میکند به عنوان "اسکالپر" معروف است. با انجام چندین ترید در طول روز، معاملهگر میتواند سودهای کوچکی کسب کند. اگر معاملهگران اصول مدیریت ریسک و سرمایه را رعایت کنند، میتوانند در نهایت سودهای بزرگتری را جمعآوری کنند. اسکالپر از نوسانات کوچک قیمت ارزها و جفتهای ارزی بهره میبرد. در این استراتژی، معاملهگران میتوانند در یک روز چندین تا صدها معامله برای کسب سود انجام دهند. برای موفقیت در اسکالپینگ، معاملهگر باید از تحلیل تکنیکال، به ویژه الگوهای کندل استیک، استفاده کند. این استراتژی به خصوص برای معاملهگرانی که سریع و بازخورد بالایی دارند، مناسب است.
استراتژی معاملاتی اسکالپینگ به معاملهگران امکاناتی جالب ارائه میدهد. این روش با افزایش سطح امنیت معاملات و کاهش ریسک، خطر از دست دادن سرمایه را برای معاملهگران تقلیل میدهد. علاوه بر آن، استفاده از رباتهای معاملاتی به معاملهگران کمک میکند تا بدون نیاز به نظارت مستمر، معاملات خود را انجام دهند و سود کسب کنند. همچنین، این استراتژی به معاملهگران اجازه میدهد موقعیتهای سودآور را به سادگی شناسایی کنند. از ویژگیهای دیگر این استراتژی میتوان به امکان بهرهگیری از نوسانات قیمتی کوچک اشاره کرد، که حتی در شرایط بازار راکد نیز وجود دارند. استراتژی اسکالپینگ با وجود مزیتهایی که داراست، معایبی نیز به همراه دارد. اگر در طی معامله با ضرری کوچک مواجه شوید، سودهای کوچکی که تا آن لحظه به دست آوردهاید، ممکن است از بین روند. همچنین، معاملهگر باید با رباتهای هوشمند و قدرتمندی که در بازار فعالیت میکنند، رقابت کند. این استراتژی به سرعت بالایی نیاز دارد و بیشتر برای معاملهگران حرفهای مناسب است. علاوه بر آن، به دلیل انجام روزانه چندین معامله، با پرداخت کارمزدهای زیادی مواجه خواهید بود. برای موفقیت در این استراتژی، تمرکز بالایی لازم است، که به نوبه خود منجر به صرف وقت بیشتری برای معاملات میشود.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره شیوه های مختلف استفاده از استراتژی های معاملاتی، از مقاله انواع سبک های معاملهگری بازدید نمایید.
بعد از آشنایی با مفاهیم اصلی و دستهبندیهای مختلف استراتژی معاملاتی، زمان استفاده از استراتژی شخصی برای انجام معاملات فرا میرسد. با اعمال اصولی در استراتژی شخصی خود، میتوانید از تصمیمات احساسی و سوگیریهای رفتاری معمول در فرایند معاملات خود جلوگیری کنید. یکی از اقدامات اساسی در طراحی سیستم معاملاتی اصولی، تنظیم چارچوبها و قوانین مدیریت سرمایه است. تعیین اندازه هر معامله، سطح سود و زیان و درصد سرمایه درگیر در هر معامله میتواند از نابودی سرمایه شما جلوگیری کند. اگر به اجرای این قوانین پایبند باشید، میتوانید ریسکهای معاملهگری را به میزانی کاهش دهید و بازدهی مناسبی را تضمین کنید. بعد از تنظیم استراتژي معاملاتی، باید با بک تست (Back-Test) عملکرد گذشته آن را بررسی کنید. اگر نتایج بک تست نشان دهند که استراتژی عملکرد مناسبی دارد، لازم است آن را در شرایط فعلی بازار نیز بررسی کنید. چرا که ممکن است استراتژی شما فقط برای چرخههای گذشته بازار مناسب بوده و رفتار معاملهگران در حال حاضر تغییر کرده باشد. باید به این نکته اهمیت داد که هیچ استراتژی معاملاتي در همه زمانها موثر نخواهد بود. ممکن است با گذشت زمان، استراتژی سودآوری کارایی خود را از دست دهد و به سیستمی زیانده تبدیل شود. بنابراین، لازم است یک فرایند ثابت برای ثبت نتایج معاملاتی داشته باشید تا شانس دستیابی به نتایج مورد نظر را افزایش دهید. برای تعیین استراتژی معاملاتی مناسب و به دست آوردن سودهای مورد نظر، لازم است که از مراحل زیر پیروی کنید:
۱- در مرحله اول برای تهیه یک استراتژی معاملاتي دقیق و موثر، باید تعیین کنید که در چه بازه زمانی معامله میکنید: کوتاهمدت، میانمدت یا بلندمدت. این تعیین کننده نقش معاملهگر و برنامهریزی او است. گاهی معاملهگران برای معاملات کوتاهمدت برنامهریزی میکنند، اما با ریزش قیمت، تصمیم خود را تغییر داده و به دنبال سود بلندمدت میمانند. این یک اشتباه بزرگ است. بنابراین، باید همواره به برنامهی معاملاتی خود وفادار بمانید و از آن پیروی نمایید.
۲- در مرحله بعد، معاملهگر باید بر اساس روحیه و ویژگیهای شخصی خود، استراتژی معاملاتی را تنظیم کند. به طور قطع، برای کسانی که خیلی عجول هستند، معامله در بازههای بلندمدت مناسب نیست. بنابراین، برای تهیه برنامهی معاملاتی مناسب، معاملهگر باید از الگوهای رفتاری و میزان تحمل ریسک خود آگاهی داشته باشد.
۳- در ادامه تدوین استراتژي معاملاتی، معاملهگر باید ابزارهای تحلیلی و معاملاتی خود را انتخاب کند. تریدرها برای این انتخاب، معمولاً به استعداد و تواناییهای خود رجوع میکنند. به طور مثال، معاملهگری که به اسکالپینگ برای معامله روی آورده، احتمالاً در تایمفریمهای 5 تا 15 دقیقه و با استفاده از ابزارهایی مانند MACD یا الگوهای کندل استیک، معامله میکند.
۴- یکی از عناصر اصلی در تعیین استراتژی معاملاتي، مشخص کردن میزان سرمایه برای هر معامله است. با تنظیم مقدار سرمایه برای هر معامله، میتوان از ضررهای سنگین جلوگیری کرد و سرمایه را بهتر مدیریت نمود. این میزان سرمایه بستگی به شرایطی مانند حجم سرمایه کلی و میزان ریسکپذیری معاملهگر دارد.
۵- تریدر بازارهای مالی باید بر اساس تحلیلهای خود و نقاط خاص در چارت، تصمیمگیری کند که در کدام نقطه به معامله وارد شود و در کدام نقطه از آن خارج شود. با تعیین این نقاط در استراتژي معاملاتی، تریدر در صورت یافتن معاملهای سودآور، از فرصت عقب نمیماند و به موقع وارد معامله میشود. همچنین، در صورت ضرردهی، میداند که در کدام نقطه باید از ادامه زیان جلوگیری کند. بنابراین، تعیین نقاط ورود و خروج از عناصر اصلی برنامه معاملاتی است که تریدر باید به آن وفادار بماند.
۶- هنگامی که به مرحله آزمایش استراتژی رسیدید، استفاده از حسابهای دمو برای تست آن بسیار مناسب است. با آزمایش برنامهی معاملاتی، میتوانید بدانید آیا این برنامه سودآور است یا نه. اگر برنامه به طور صحیح کار نکند، لازم است به دنبال نقاط ضعف آن بگردید و آنها را تصحیح کنید. پس از رفع ایرادات استراتژی، آن را مجدداً آزمایش کنید تا به یک استراتژی کامل و دقیق دست یابید.
در پاسخ به این سوال که چه استراتژي معاملاتی بهترین است؟، باید توجه داشت که هر فرد میتواند بر اساس میزان تحمل ریسک و روحیه معاملهگری خود، استراتژی مناسبی را انتخاب کند. بنابراین، نمیتوان به یک استراتژی معاملاتی خاص اشاره کرد که برای همه افراد موثر باشد. استراتژی معاملاتي به شما کمک میکند تا به یک معاملهگر حرفهای تبدیل شوید و فعالیتهای خود را منظم کنید. آشنایی عمیق با اصول معاملهگری و سرمایهگذاری، درک ویژگیهای بازارهای مالی و آموزش سبکهای تحلیلی و معاملاتی، از عوامل کلیدی برای موفقیت هستند.
۱- تعهد به استراتژی
بازار بورس جایی است که همه ممکن است دچار ضرر شوند، اما میزان و مدیریت این ضرر اهمیت بسیاری دارد. ممکن است در کوتاهمدت با ضررهای کوچکی مواجه شوید، اما با گذر زمان و با پایبندی به استراتژی خود میتوانید به سودهای چشمگیری دست یابید. این موفقیت تنها با حفظ ثبات و تعهد به استراتژی امکانپذیر است. اگر درک عمیقی از روانشناسی بازار بورس داشته باشید، متوجه خواهید شد که تعهد به استراتژی و اجتناب از حرکات هیجانی و غیرمنطقی میتواند شما را از بحرانها به سلامت عبور دهد. با داشتن این نگرش، نه تنها میتوانید ضررها را مدیریت کنید، بلکه قادر خواهید بود در طولانیمدت به موفقیت و سودآوری دست یابید.
۲- سادگی استراتژی
نیازی نیست که استراتژی خود را به حدی پیچیده کنید که وقت زیادی برای فهم و تطبیق آن با شرایط بازار صرف شود. این پیچیدگی میتواند احتمال خطاهای شما را افزایش دهد. یک استراتژی معاملاتی ساده نیز، به شرط آنکه بر مبنای اطلاعات دقیق و تحلیلهای صحیح باشد، میتواند سودآوری چشمگیری به همراه داشته باشد. سادگی در استراتژی نه تنها کارایی را افزایش میدهد، بلکه امکان تمرکز بهتر و اجرای دقیقتر را نیز فراهم میکند. بنابراین، یک استراتژی ساده و موثر میتواند شما را به موفقیت در بازار بورس نزدیکتر کند.
۳- ایجاد یک چارچوب ذهنی حرفهای
ذهنیت، تفاوت اصلی میان افراد موفق و ناموفق در بازار بورس را تشکیل میدهد. افراد حرفهای باور دارند که استراتژی هایشان بر مبنای تحلیل دقیق و منطق استوار است و به همین دلیل میتوانند در بازار بورس موفق باشند. این افراد به خود و تواناییهایشان اعتماد دارند و در مواجهه با حوادث مقطعی بازار، تحت تأثیر احساسات قرار نمیگیرند. آنها با حفظ آرامش و تمرکز، تصمیمات منطقیتری میگیرند و از واکنشهای هیجانی اجتناب میکنند. چنین چارچوب ذهنی حرفهای، کلید پایداری و موفقیت بلندمدت در بازار بورس است.
۴- انتخاب سبک معاملاتی بر اساس چارچوب زمانی
یکی از مفاهیم اساسی در بازار بورس، چارچوب و بازه زمانی است. هر استراتژی معاملاتی در یک بازه زمانی خاص تعریف میشود که بر اساس نظر و تحلیل شخصی سرمایهگذار تعیین میگردد. به عنوان مثال، برخی افراد ترجیح میدهند در بازههای زمانی کوتاهمدت فعالیت کنند و از نوسانات سریع قیمت بهرهبرداری کنند. در مقابل، برخی دیگر علاقهمند به استفاده از استراتژیهای بلندمدت هستند تا از مزایای سوددهی در طولانیمدت بهرهمند شوند.
۵- توانایی یافتن شاخصهای مناسب برای شناسایی روند
در بازار بورس، شاخصهای بسیاری وجود دارند که ممکن است به طور ناگهانی افت قیمت کنند و ضررهای قابل توجهی به سرمایهگذاران وارد کنند. از سوی دیگر، برخی شاخصها به طور غیرمنتظرهای رشد میکنند و فرصتهای سودآوری را فراهم میآورند. توانایی تشخیص شاخصهای مناسب که میتوانند در زمان مناسب خریداری شوند و در زمان مناسب فروخته شوند، یکی از مهارتهای حیاتی برای سرمایهگذاران است. این مهارت تنها با داشتن دانش و آگاهی کامل از تحلیل تکنیکال و بنیادی امکانپذیر است. با تحلیل دقیق این شاخصها و شناخت روندهای بازار، سرمایهگذاران میتوانند تصمیمات هوشمندانهتری بگیرند و از نوسانات بازار به نفع خود استفاده کنند.
۶- بررسی نقاط ورود و خروج یک سهم
شناسایی نقاط ورود و خروج یکی از مهمترین اقداماتی است که باید در یک استراتژی معاملاتي مدنظر قرار گیرد. تعیین نقاط ورود مناسب به بازار به شما امکان میدهد به راحتی سود کسب کنید، و یافتن نقاط خروج مناسب نیز باعث میشود از ضرر جلوگیری کنید.
۷- تعیین حد سود و ضرر از پیش تعیینشده
داشتن درک دقیق از حد سود و ضرر به شما کمک میکند تا به سادگی وضعیت خود را در بازار ارزیابی کنید. به عنوان مثال، اگر میزان ضرر شما از حد تعیینشده بیشتر شود، میتوانید تشخیص دهید که وضعیت شما در بازار خطرناک است و باید به سرعت از آن خارج شوید تا از ضرر بیشتر جلوگیری کنید. از سوی دیگر، اگر میزان ضرر شما کمتر از حد تعیینشده باشد، میتوانید با اطمینان بیشتری به اجرای استراتژی بلندمدت خود ادامه دهید. این رویکرد نه تنها به شما کمک میکند تا ضررها را مدیریت کنید، بلکه به شما امکان میدهد تا با برنامهریزی بهتر و دقت بیشتر در بازار فعالیت کنید و به سوددهی بیشتری دست یابید.
۸- ارزیابی استراتژی معاملاتی
بررسی و ارزیابی استراتژي معاملاتی امری بسیار حیاتی و ضروری است، زیرا اغلب افراد در فرآیند طراحی و پیادهسازی استراتژی خود به اشتباه میافتند. به همین دلیل، بهترین راه برای اجرای استراتژی، استفاده از مقدار کمی سرمایه است تا در صورت وقوع ضرر، از دست دادن مالی بزرگ جلوگیری شود.
جمعبندی
معامله یعنی خرید و فروش ابزارهای مالی، و در صورت اجرای صحیح، میتوان از نوسانات کوچک قیمت سود برد. اما برای تازهکاران یا کسانی بدون استراتژی مناسب، میتواند خطرناک باشد. طراحی استراتژی معاملاتی و مدیریت ریسک در بورس، کمک میکند تا سرمایهگذاری سادهتر شود و برای تغییرات بازار آماده باشید. این استراتژیها مسیر آینده شما را در بازار تعیین میکنند و شامل قوانین، رویکردها و فعالیتهای مالی هستند. با اجرای این استراتژیها، میتوانید از ابتدا تا انتهای فرایند سرمایهگذاری خود راهنمایی کنید. این استراتژیها برنامهی جامعی برای خرید، نگهداری و فروش داراییها را ارائه میدهند و شما را قادر میسازند تا با در نظر گرفتن ریسک و بازده، تصمیمات هوشمندانهای بگیرید. برای همه، از تریدر حرفهای تا سرمایهگذار تازهکار، در بازارهای مالی، از جمله بازار کریپتوکارنسی، استراتژی معاملاتی حیاتی است؛ بدون آن، شکست اجتنابی است. معاملهگر باید برنامهریزی دقیقی داشته باشد تا بداند کی وارد معامله شود، کی خارج شود، چه حجمی را درگیر کند، و از چه ابزارهایی برای تعیین نقاط ورود و خروج استفاده کند. این برنامهریزیها از رفتار احساسی در بازار جلوگیری میکنند و به پیروزی سرمایهگذاران در بازارهای مالی کمک میکنند. برای تعیین استراتژي معاملاتی موفقیتآمیز، لازم است که معاملهگر چند مرحله را دنبال کند. این مراحل شامل تعیین بازه زمانی معامله بر اساس برنامهی معاملاتی، برنامهریزی بر اساس روحیه و ویژگیهای شخصی، انتخاب ابزارهای معاملاتی بر اساس تواناییها و استعدادها، مشخص کردن میزان سرمایه برای هر معامله، تعیین نقاط ورود و خروج به طور دقیق، و آزمایش استراتژی با استفاده از حسابهای دمو هستند. این روشها به معاملهگر کمک میکنند تا برنامهی معاملاتی خود را بهبود بخشیده و به یک استراتژی دقیق و کامل تبدیل کنند.
دیگران در مورد این پست چه میگویند
دیدگاه خود در مورد این پست را با دیگران به اشتراک بگذارید
استفاده از کلمات و محتوای توهینآمیز و غیراخلاقی به هر روشی یا شخصی ممنوع است.
انتشار مطالب غیراقتصادی، تبلیغ سایت، کانال، اطلاعات تماس و لینکهای نامرتبط، غیرمجاز است.
درصورت تخطی از قوانین مذکور پیام حذف شده، حساب کاربری شما مسدود و از طریق مراجع قانونی پیگیری میگردد.
برای ارسال دیدگاه خود میبایست ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود به حساب