سرمایهگذاری از مهمترین عنوان های اقتصاد فردی محسوب میشود. امروزه همه به دنبال سرمایهگذاری و کسب سود از بازار های مالی همچون بازار کریپتو و بازار بورس هستند. اما سودآوری از این بازارها ساده نیست و نیازمند به شناخت مارکت و علم تحلیل تکنیکال است. تحلیل تکنیکال مجموعهای از الگوها و استراتژی هایی است که با استفاده از آنها معاملهگران پیشبینی میکنند روند به چه جهت حرکت میکند. تحلیل تکنیکال، علمی نیست که بتوان در آن به راحتی و در زمانی کوتاه خبره شد اما با یادگیری مفهومات کلی، شناخت الگو های اصلی و اصول کلی تشخیص روند میتوان به سرعت یادگیری سرعت بخشید. هلدینگ آلنداینوست با هدف کمک به جوامع علاقهمند به بازار های مالی، در این بخش به آموزش تحلیل تکنیکال میپردازد.
تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی با تجزیه و تحلیل روندهای آماری جمعآوریشده از فعالیتهای معاملاتی، مانند حرکت قیمت و حجم، استفاده میشود. برخلاف تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال، که تلاش میکند ارزش یک اوراق بهادار را بر اساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم تمرکز دارد.
ابزارهای تحلیل تکنیکال برای بررسی روشهایی که عرضه و تقاضا برای اوراق بهادار بر تغییرات قیمت، حجم و نوسانات ضمنی تأثیر میگذارد، استفاده میشود. با این فرض عمل میکند که فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار میتوانند شاخصهای ارزشمندی از حرکتهای قیمت آتی اوراق بهادار در صورت همراه شدن با قوانین سرمایهگذاری یا معاملات مناسب باشند. اغلب برای تولید سیگنال های معاملاتی کوتاه مدت و به صورت نمودار استفاده میشود، اما همچنین میتواند به بهبود ارزیابی قدرت یا ضعف یک اوراق بهادار نسبت به بازار گسترده تر یا یکی از بخش های آن کمک کند. این اطلاعات به معاملهگران کمک میکند تا برآورد کلی ارزش گذاری خود را بهبود بخشند.
شاید فکر کنید تحلیل تکنیکال روشی نوین در بازارهای مالی است اما حقیقت این است که قدمت این روش به صدها سال پیش برمیگردد. در قرن 17 میلادی فردی به نام جوزف دلاوگا جهت پیش بینی قیمت در کشور هلند از روش تحلیل تکنیکال استفاده کرد اما با این حال بعضی از افراد معاملهگر تحلیل تکنیکال را متعلق به قرن 18 میلادی میدانند و زمانی که یک تاجر برنج از نمودار شمعی جهت انجام معاملات برنج خود استفاده کرد. اما واقعیت ماجرا این است که تاریخچه تحلیل تکنیکال به قرن 19 میلادی برمیگردد. فردی به نام چارلز هنری داو جهت بررسی و تحلیل سهام شرکتها از روش تحلیل تکنیکال استفاده کرد. درواقع داو برای نخستین بار از مفهوم تحلیل تکنیکال برای بررسی نوسانات قیمت روزانه، ماهانه و سالانه استفاده کرد. بعد از داو تحلیلگران زیادی این موضوع را بررسی و کتاب نوشتند اما خود داو کتابی در این موضوع به چاپ نرساند. با گذشت زمان و آگاهی بیشتر این تحلیل رشد و توسعه یافت.
معاملهگران حرفهای اغلب از تحلیل تکنیکال برای تحقیق درباره شرایط یک ارز استفاده میکنند. معاملهگران مبتدی ممکن است تنها بر اساس نمودارهای قیمت اوراق بهادار و آمار مشابه تصمیم گیری کنند، اما معاملهگران حرفهای به ندرت تحقیقات خود را به تحلیل فاندامنتال یا تکنیکال محدود میکنند. تجزیه و تحلیل تکنیکال را میتوان برای هر امنیتی با داده های معاملاتی تاریخی اعمال کرد. این شامل سهام، آتی، کالاها، با درآمد ثابت، ارزها و سایر اوراق بهادار است.
در واقع، تحلیل تکنیکال در کالاها و بازارهای فارکس که معاملهگران روی حرکتهای کوتاه مدت قیمت تمرکز میکنند، بسیار رایجتر است. تحلیل تکنیکال تلاش میکند تا حرکت قیمت تقریباً هر ابزار قابل معاملهای را که عموماً در معرض نیروهای عرضه و تقاضا است، از جمله سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارز پیشبینی کند. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه نیروهای عرضه و تقاضا می دانند که در حرکت قیمت بازار یک اوراق بهادار منعکس میشود. تجزیه و تحلیل تکنیکال معمولاً برای تغییرات قیمت اعمال میشود، اما برخی از تحلیلگران اعدادی غیر از قیمت را دنبال میکنند، مانند حجم معاملات یا ارقام بهره باز.
در سراسر صنعت، صدها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای حمایت از معاملات تحلیل تکنیکال توسعه داده شده است. تحلیلگران فنی همچنین انواع متعددی از سیستم های معاملاتی را توسعه دادند تا به آنها در پیش بینی و معامله بر اساس حرکات قیمت کمک کنند. برخی از شاخص ها عمدتاً بر شناسایی روند فعلی بازار از جمله مناطق حمایت و مقاومت متمرکز هستند، در حالی که برخی دیگر بر روی تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن متمرکز هستند. اندیکاتور های فنی رایج و الگوهای نموداری شامل خطوط روند، کانال ها، میانگین متحرک و اندیکاتور های حرکت هستند. به طور کلی، تحلیلگران فنی به انواع گسترده شاخص های زیر نگاه می کنند:
دو روش کلی برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و تصمیمگیری سرمایهگذاری استفاده میشود: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل صورت های مالی یک شرکت برای تعیین ارزش منصفانه کسب و کار است، در حالی که تحلیل فنی فرض می کند که قیمت اوراق بهادار از قبل منعکس کننده تمام اطلاعات در دسترس عموم است و در عوض بر تجزیه و تحلیل آماری تغییرات قیمت تمرکز میکند.
تحلیل تکنیکال تلاش میکند تا با جستجوی الگوها و روندها به جای تحلیل ویژگیهای اساسی یک اوراق بهادار، احساسات بازار را در پشت روند قیمت درک کند. چارلز داو مجموعه ای از سرمقالهها را در مورد نظریه تحلیل تکنیکال منتشر کرد. نوشتههای او شامل دو فرض اساسی بود که همچنان چارچوبی را برای معاملات تحلیل تکنیکال تشکیل میدهند.
امروزه حوزه تحلیل تکنیکال بر اساس کار داو استوار است. تحلیلگران حرفهای معمولاً سه فرض کلی را برای این رشته میپذیرند:
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، مکتب های فکری اصلی در مورد نزدیک شدن به بازارها، در دو طرف طیف قرار دارند. هر دو روش برای تحقیق و پیشبینی روندهای آتی قیمت سهام استفاده میشوند، و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایهگذاری، هر دو طرفداران و مخالفان خود را دارند. تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار با تلاش برای اندازهگیری ارزش ذاتی یک سهام است. تحلیلگران بنیادی همه چیز را از شرایط کلی اقتصاد و صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکت ها مطالعه میکنند. درآمدها، هزینهها، داراییها و بدهیها همه ویژگیهای مهم برای تحلیلگران بنیادی هستند.
تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی تفاوت دارد زیرا قیمت و حجم سهام تنها ورودی هستند. فرض اصلی این است که تمام عوامل بنیادی شناخته شده در قیمت لحاظ میشوند. بنابراین نیازی به توجه دقیق به آنها نیست. تحلیلگران تکنیکال سعی نمیکنند ارزش ذاتی یک اوراق بهادار را اندازهگیری کنند، بلکه از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده میکنند که نشان میدهند سهام در آینده چه خواهد کرد.
تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار با تلاش برای اندازه گیری ارزش ذاتی یک سهام است. از سوی دیگر، فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که همه عوامل بنیادی شناخته شده در قیمت لحاظ میشوند. بنابراین نیازی به توجه دقیق به آنها نیست. تحلیلگران تکنیکال سعی نمیکنند ارزش ذاتی یک اوراق بهادار را اندازهگیری کنند، اما در عوض، از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده میکنند که ممکن است نشان دهند که اوراق بهادار در آینده به چه جهتی حرکت خواهد کرد.
علاوه بر الگوها و شاخص های نمودار، تحلیل تکنیکال شامل مطالعه موضوعات گستردهای مانند اقتصاد رفتاری و مدیریت ریسک است. هدف تحلیل تکنیکال معمولاً شناسایی فرصتهای معاملاتی و سرمایهگذاری بر روی آنها با استفاده از یک رویکرد منضبط و مبتنی بر قوانین است که بازده بلندمدت تعدیل شده را بر اساس ریسک، به حداکثر میرساند.
اولین قدم در یادگیری تحلیل تکنیکال، به دست آوردن یک درک اساسی از مفاهیم اصلی است که با خواندن کتاب، گذراندن دوره های آنلاین یا آفلاین، یا مطالعه از طریق وب سایت های آموزشی که این موضوعات را پوشش میدهند، به بهترین وجه انجام میشود. دوره های آموزشی بسیاری در مورد تحلیل تکنیکال تهیه شدند و برخی از آنها با بازدهی مناسب، امتحان خود را پس دادند و منابعی برای معاملهگران تازهکار هستند. همچنین، بسیاری از دوره ها نیز، مانند دوره ببر های کریپتوکارنسی، به صورت آفلاین در دسترس هستند. برای افراد علاقهمند به یادگیری دقیقتر و بهتر، هلدینگ آلنداینوست دوره حضوری مستر کلاس معاملهگری (MTT) را پیشنهاد میکند. در نهایت، بسیاری از وب سایت های مختلف یک نمای کلی از مفاهیم تحلیل تکنیکال بدون هیچ هزینه ای ارائه می کنند و میتوانند نقطه شروع خوبی برای معامله گران مشتاق ارائه دهند.
پس از یادگیری نکات تحلیل تکنیکال، قدم بعدی این است که اصول را از این دوره ها گرفته و در عمل از طریق بک تست یا معاملات کاغذی به کار ببرید. معاملهگرانی که سیستمهای معاملاتی خودکار را توسعه میدهند، میتوانند از بک تست استفاده کنند تا ببینند مجموعهای از قوانین با استفاده از دادههای تاریخی چگونه عمل میکنند. به عنوان مثال، یک معاملهگر ممکن است یک استراتژی متقاطع میانگین متحرک ایجاد کند که هنگامی که میانگین متحرک کوتاه مدت از میانگین متحرک بلندمدت عبور میکند، سیگنال خرید ایجاد می کند و بالعکس. سپس معاملهگر میتواند استراتژی را آزمایش کند تا ببیند در چند سال گذشته چگونه عمل کرده است.
مهم است که به خاطر داشته باشید که استراتژی های معاملاتی که بازدهی قانع کنندهای را با استفاده از داده های تاریخی ایجاد میکنند، تضمینی برای عملکرد خوب در بازارهای زنده نیستند. در واقع، این استراتژی های معاملاتی ممکن است در گذشته بازار جوابگو بوده باشند، اما در آینده کاربرد چندانی نخواهند داشت. بهترین استراتژی های معاملاتی مجموعهای از قوانین ساده را به کار میگیرند که عملکرد سودآوری دارند و به اندازه کافی انعطافپذیر هستند که هم در گذشته و هم در آینده عملکرد خوبی داشته باشند.
معامله گرانی که بدون استراتژی معاملاتی، معاملات خود را انجام میدهند، ممکن است بخواهند بک تست گیری را برای تنظیم دقیق مهارت های خود در نظر بگیرند. در هر صورت، معاملهگران میتوانند به جای نوشتن و تحلیل یک استراتژی بر روی کاغذ، با استفاده از یک حساب آزمایشی، معاملات را انجام دهند تا ببینند در طول زمان چگونه عمل میکنند. مهم است که عملکرد این معاملات را به دقت دنبال کنید تا به طور عینی تعیین کنید که استراتژی ها در طول زمان چقدر موفق هستند. شرکت های کارگزاری و سایر شرکت های مرتبط با امور مالی انواع مختلفی از پلتفرم ها را ارائه می دهند که به معامله گران اجازه میدهد تا استراتژی های معاملاتی خود را توسعه دهند.
جهت انجام تحلیل تکنیکال به شکل اصولی و طبق حجم معاملاتی یا قیمت لازم است تا از نمودارهای قیمتی استفاده کنیم تا به شکل بهینهتری این فرآیند طی شود و به نتایج مثبتی ختم شود چراکه امروزه شروع و ورود به بازارهای مالی کمی پیچیده و با ریسک است. بنابراین بهتر است قبل از شروع به طور کامل از انواع تحلیلها و نمودارها استفاده کنیم تا بهترین نتایج را در آینده کسب کنیم.
بنابراین باید بتوانیم انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال را تفسیر کنیم که در این بخش از مقاله به بررسی جامع نمودارهای تحلیل تکنیکال پرداخته شده است.
نمودار شمعی: رایجترین نوع نمودار در بین افراد معاملهگر حرفهای، نمودار شمعی است. نمودار شمعی یا به اصطلاح candlestick حاوی یکسری اطلاعات بسیار مهمی است که در اختیار تریدرها قرار خواهد گرفت. هر نمودار شمعی بیانگر قیمت شروع، بیشترین قیمت معاملاتی، کمترین قیمت معاملاتی و یک قیمت پایانی است که علاوه بر این اطلاعات، رنگ هر نمودار شمعی هم نشاندهندهی اطلاعاتی است. مثلا رنگ سبز یعنی قیمت بیشتر از قیمت پایانی است و یا رنگ قرمز بیانگر این است که قیمت از قیمت پایانی کمتر است. لازم به ذکر است که نمودار شمعی جزو نمودارهای قیمتی محسوب میشوند.
نمودار خطی: از دیگر نمودارهای قابل استفاده در تحلیل تکنیکال، نمودار خطی یا Line chart است که قیمت پایانی بیت کوین در یک دوره مشخصی را به نمایش میدهد. درواقع نمودار خطی یک نوع کمک به معاملگر جهت تشخیص آینده قیمت است و بیشتر بر روی قیمت پایانی قیمت متمرکز است. به همبن علت امکان برداشت دادهی زیاد در خصوص قیمت بیت کوین در طول روز برای این نمودار امکانپذیر نیست.
نمودار میلهای: Bar chart یا نمودار میلهای اطلاعات زیادی را در اختیار تریدر قرار میدهد با اینکه شباهتهای زیادی به نمودار خطی دارد اما قیمت را در بازههای زمانی متفاوت بر روی محور طولها نشان میدهد. هر میله در این نموار به این معنی است که در یک بازه زمانی، قیمت چقدر تغییر کرده است. در این نوع نمودار، قیمتها با استفاده از خط نمایش داده میشود که در بازههای زمانی متفاوت اطلاعات به کاربر ارائه میشود.
حالا که با انواع مختلف نمودار در تحلیل تکنیکال آشنا شدیم، آگاهی از اندیکاتورهای متنوع در این نوع تحلیل نیز میتواند کمک کننده باشد که در ادامه این محتوا به آن میپردازیم.
بهطور کلی اندیکاتورها با استفاده از فرمول بهخصوصی آینده بازار را پیش بینی میکنند. به یاد داشته باشید که اندیکاتور برای اندازه میزان حرکت در آینده کاربرد زیادی ندارد و تنها برای پیش بینی حرکت بازار مناسب است. برخی از پرکاربردترین و مهمترین انواع اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال عبارت است از:
میانگین متحرک ساده: این نوع اندیکاتور از جمله رایجترین نوع اندیکاتور است که خود دارای انواع متفاوتی است. این اندیکاتور قابلیت محاسبه میانگین به سادهترین حالت ممکن را دارد که در طول یک بازه زمانی مشخص، اندیکاتورهای قیمت جمع شده و سپس بر دوره تقسیم خواهند شد.
Bollinger Bands: این اندیکاتور از محبوبترین انواع اندیکاتور برای تحلیل تکنیکال است که متشکل از 2 نوع است و در اطراف خطوط مرکزی به شکل یک میانگین متحرک در حرکت است. درواقع این اندیکاتور به فرد معاملهگر کمک میکند تا مراکز اشباع فروش و اشباع خرید را بهخوبی تشخیص دهد.
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی: این اندیکاتور جزو گروه نوسانگرها به حساب میاید و از اندیکاتور میانگین متحرک هم برای محاسبهها استفاده میکند. این اندیکاتور جهت تجزیه و تحلیل Momentum استفاده میشود که برخی از تریدرهای حرفهای معتقدند که نسبت به سایر اندیکاتورها پیشرو است.
به شکل کلی تئوری داو یا Dow theory همان اصل تحلیل است که بهتر است چند نکته اساسی از آن را بدانیم.
اولین نکته این است که همه چیز متاثر از قیمت است و اطلاعات گذشته، آینده و حال بر اساس قیمت فعلی قابل پیش بینی است. علاوه بر آن باید با چند متغیر متفاوت بازار را بررسی کرد که این متغیرها عبارت اند از خریدوفروش در آینده، حال و گذشته و قوانینی که بر آنها تاثیرگذار هستند. معاملهگران توجه و تمرکز خودشان را بیشتر بر روی قیمت بگذارند و نه عواملی که بر روی قیمت تاثیر میگذارند. نکتهی دیگر که لازم است به یاد داشته باشید این است که تغییرات در قیمتها به شکل تصادفی نیست و بر اساس یکسری روند در یک بازهی زمانی کوتاه یا بلند تغییر خواهد کرد.
همانطور که گفته شد، با استفاده از تحلیل تکنیکال معاملهگر میتواند با درک و شناخت بهتری از بازار مالی برسد. درواقع در این نوع تحلیل اهداف یک پروژه اهمیت چندانی ندارد و تاریخچه سهم و حجم معاملات مهم است. اصولی که داو جاونز در اوایل درنظر داشته، جزو اصولی ترین نکتهها در تحلیل تکنیکال است که هر معاملهگر حرفهای باید از آن مطلع باشد. توجه داشته باشید که در این نوع تحلیل قیمت همه چیز است و اصلیترین نکته است. با اینکه عناصر دیگری نیز وجود داشته اما تحلیلگر باید سعی کند تا تمام توجه را بر روی قیمت بگذارد .
جمعبندی
بهترین راه برای یادگیری تحلیل تکنیکال بدست آوردن درک کاملی از اصول اصلی و سپس آن دانش را از طریق آزمون به کار بردن است. به لطف فناوری در دسترس امروز، بسیاری از کارگزاران و وب سایت ها پلتفرم های الکترونیکی را ارائه میدهند که معاملات شبیه سازی شدهای را ارائه میدهند که مانند بازارهای زنده است. در حالی که هیچ میانبری برای موفقیت وجود ندارد، معاملهگران مشتاق میتوانند سودها، ضررها، نکات و تجربیات معاملهگری خود را ثبت کرده و با مرور آنها از گذشته بیاموزند.
دیگران در مورد این پست چه میگویند
دیدگاه خود در مورد این پست را با دیگران به اشتراک بگذارید
استفاده از کلمات و محتوای توهینآمیز و غیراخلاقی به هر روشی یا شخصی ممنوع است.
انتشار مطالب غیراقتصادی، تبلیغ سایت، کانال، اطلاعات تماس و لینکهای نامرتبط، غیرمجاز است.
درصورت تخطی از قوانین مذکور پیام حذف شده، حساب کاربری شما مسدود و از طریق مراجع قانونی پیگیری میگردد.
برای ارسال دیدگاه خود میبایست ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود به حساب